- گروه بندی
- گرد آمدن، اجتماع کردن، جمع شدن
معنی گروه بندی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شرط بندی رهان
پایه بندی رچانبندی چیزی را به درجات و طبقات تقسیم کردن
دستان نشانی
تقسیم کردن چیزی به چند درجه یا طبقه
گوهر بندی
Gradation, Rankness
градация , ранг
Gradation, Rang
градація , ранг
gradacja, ranga
分级 , 等级
gradação, classificação
gradazione, rango
gradación, rango
gradation, rang
indeling, rang
การจัดระดับ , ระดับ
pengelompokan, peringkat
تصنيفٌ , رتبةٌ
क्रम , स्थिति
דרגה , דרגה
階層 , ランク
derecelendirme, rütbe
ngazi, daraja
স্তরবিন্যাস , অবস্থান
درجہ بندی , رتبہ
طبقه بندی
تعیین خره تعیین گردش یا مدار آب (آبیاری)
عمل گاوبند، گردآوری ثروت از ممری (غالبا غیر مشروع)، بند و بست، حقی که در ملک دیگری بدست آرند و بموجب آن توانند بنفع خود مقداری از اراضی آنرا همه ساله زراعت کنند و بهره بر دارند و این عمل با اجازه مالک اصلی صورت گیرد
عمل گاو بند، کنایه از بند وبست برای به دست آوردن ثروت از ممری